انتشارات راه یار ناشر آثار دفتر مطالعات
جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی
rss

از مجموعه کتاب‌های تاریخ شفاهی پیشرفت

شاید به جواب نرسیم…

نویسنده: rahyarAdmin

(13:01) 1403/01/06

آن روزها، پالایشگاه‌های نفت و گاز، برای تأمین قطعات یوکوگاوا به‌شدت تحت‌فشار بودند…سرپرست ابزار دقیق پارس جنوبی می‌گفت هر ماژولی که می‌سوزد، بخشی از فازمان از بین می‌رود؛ چون واقعاً هیچ‌چیز نداریم که جایگزینش کنیم…
اهل مهندسی معکوس نبودیم؛ اما اگر هم بودیم در این مورد محال بود. چون یوکوگاوا از iC‌های اختصاصی خودش استفاده می‌کرد و به همین دلیل هیچ‌کس نمی‌توانست بُردهایش را بسازد. مسیر دیگری هم وجود داشت: به‌دست‌آوردن علم و دانش این سیستم که مسیر بسیار سخت و پیچیده‌ای بود؛ چراکه ما با سیستمی مواجه بودیم که پروتکل‌های خودش را داشت و ما هیچ شناختی نسبت به آن نداشتیم. پروتکل‌های یوکوگاوا با استاندارهای جهانی هم‌خوانی نداشت…
یوکوگاوا سخت و پیچیده بود. همیشه وقتی با همسرم دربارۀ پروژه‌های شرکت حرف می‌زدم، می‌گفتم بالاخره به جواب می‌رسیم؛ حالا دیر یا زود. این بار ولی آن‌قدر همه‌چیز برایم خاص و مبهم بود و از لحاظ روحی تحت‌فشار بودم که برای اولین بار در زندگی گفتم شاید به جواب نرسیم…
تیم ما در آهار، نمونۀ یک تیم پرامید و صبور و تلاشگر است. یادم است وقتی که پروتکل استخراج و نمونۀ ماژول ساخته و دیتاها ترجمه شد، با اولین پیامی که مخابره شد و سیستم فرمان پذیرفت و عکس‌العمل نشان داد، بچه‌ها شروع کردند به دادوبیدادکردن و بالاوپایین‌پریدن. همان روز در شرکت یک جشن کوچک برپا کردند…
همۀ رنج‌ها و سختی‌های دوسالۀ این کار وقتی برایم شیرین شد که مهندس صفری با من تماس گرفت و اطلاعاتی از روند پیشرفت کار خواست تا به وزارت امور خارجه گزارش دهد. بحبوحۀ مذاکرات برجام بود و وزارت خارجه گزارش‌هایی می‌خواست تا ببیند از لحاظ وابستگی به کشورهای دیگر در چه سطحی هستیم و در چه حد به خودکفایی رسیده‌ایم. این گزارش‌ها، در روند مذاکرات تأثیر داشت. آن روز صدای مهندس صفری، از شدت خوش‌حالی، پشت تلفن می‌لرزید. می‌گفت مهندس تبریک می‌گویم. ما دیگر رسماً اعلام کردیم که به یوکوگاوا وابستگی نداریم. اینجا بود که سختی دو سال کار و تلاش برایم حلاوت خاصی پیدا کرد…

اخبار مرتبط

Document