انتشارات راه یار ناشر آثار دفتر مطالعات
جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی
rss

سردار سربرز

مصاحبه زینب شاهمردایان
تحقیق و تدوین میترا کمالی‌فر
شابک 978-622-6689-03-8
تعداد صفحات 104
نوبت چاپ 1
قطع رقعی
جلد شومیز(نرم)
قیمت
30000 تومان
27000 تومان

اخبار

خلاصه کتاب

سردار سربرز؛ خاطرات مردم ایلام از ایام شهادت حاج قاسم

ایلام سرزمینی با قدمتی به بلندای تاریخ که غیرت و شجاعت و سخاوت، مشخصۀ بارز مردمانش است. این شهر از دیرباز شاهد روزهای تلخ و شیرین فراوانی بوده است. ایلام جایگاه بزرگ‌مردان و شیرزنانی است که در سخت‌ترین شرایط، ایمان به خدا و وطن‌پرستی سرلوحۀ زندگی‌شان بوده و تا قیام قیامت خواهد بود.

آن زمان که بت‌شکن عصر ما خمینی کبیر بر آن شد تا بساط ظلم در ایران برچیده شود و حکومت دوهزاروپانصدسالۀ شاهنشاهی جای خود را به حکومت اسلامی دهد، ایلامیان همگام با بقیۀ ایران پای کار آمدند. علمایشان که سرآمد آنان آیت‌الله عبدالرحمن حیدری ایلامی بود، برای بیداری مردم به پا خاستند و مردم که تشنۀ برقراری حکومت الله بودند، یاریشان کردند. زمانی که امام‌خمینی؟ره؟ در عراق تبعید بودند، ایلام پذیرای روحانی‌های تبعیدی و نمایندگان امام بود و شیرمردانی از این خطه از طریق مرز، پیام‌ها و اعلامیه‌های امام را از عراق به ایران می‌آوردند و در اختیار نمایندگانش قرار می‌دادند تا به‌دست تشنگان معرفت برسد.

با شروع جنگ تحمیلی پیر و جوان به پا خاستند. جنگی که ابتدا  قبل از سی‌ام شهریور 1359، در ایلام آغاز شد و مهران و دهلران و میمک را در همان آغاز جنگ از ایران گرفت و مردمانشان را آوارۀ شهر و روستاها و کوه‌های ایلام کرد. غیوری‌زاده‌ها و بسطامی‌ها، ملاحی‌ها و یادگارامیدی‌ها به میدان آمدند. ایلامی که آن سال‌ها همانند نامش اندوهی بر چهره داشت و نظاره‌گر مردمان رنج‌کشیده‌اش بود، قدمگاه بزرگانی از جای‌جای ایران شد: شیرودی‎ها و کشوری‌ها، باکری‌ها و شوشتری‌ها، صیاد شیرازی‌ها و…، همه آمدند تا آنچه را دشمن از ما گرفته بود، بازگردانند.

یکی از کسانی که با لشکری از خوبان برای نبرد با دشمن خون‌ریز به ایلام آمد، حاج‌قاسم سلیمانی بود. سردار بزرگی که تمام جبهۀ ایلام نامش را به‌خاطر دارد و هنوز می‌شود او و یارانش را با چشم دل، در خاک دهلران و عملیات فتح‌المبین، والفجر3، کربلای1 مهران و در عاشورای میمک نظاره‌گر شد. هنوز صدای شادی بچه‌های لشکرش را آن روز که مهران آزاد و قلب امام شاد شد، می‌شود با گوش جان شنید. هنوز خاک مهران، اشک‌های حاج‌قاسم را به یاد دارد، وقتی بعد از جنگ به‌یاد سربازان شهیدش، به یادمان قلاویزان می‌آمد و نماز و زیارت عاشورا می‌خواند و به‌یاد مظلومیت نیروهایش در عملیات والفجر3 و به‌خاطر جاماندنش از قافلۀ شهدا اشک می‌ریخت و وصال یار را می‌طلبید.

با شهادت سردار دل‌ها، حاج‌قاسم سلیمانی ایران عزادار شد و در این میان، جنس عزاداری ایلام با جاهای دیگر تفاوت داشت. ایلام و ایلامی، عزادار کسی بود که سال‌های دفاع مقدس، از کرمان به ایلام آمد و سهمی در امنیت و آسایش امروزمان داشت. عزیزی که به‌خاطر مجاهدت‌های کسانی مثل او، بچه‌های مهران و دهلران در کوچه‌پس‌‌کوچه‌های شهرها و روستاهایشان بی‌دل‌واپسی، غرق بازی‌های کودکانه‌شان می‌شوند و پیرمردان و پیرزنانش با آرامش در سایۀ درختان، روزهایشان را سپری می‌کنند.

سیزده دی‌ماه 1398، مردم سراسر استان عزادار شدند. مادران و پدران مانند فرزند ازدست‌داده‌ها، روزها و شب‌ها عزاداری کردند. چمر و چوپی به پا کردند و در عزای سردار ایرانی ناله سر دادند.

کتاب حاضر، گوشه‌ای از خاطرات مردم استان ایلام در ایام شهادت سردار دل‌هاست. کتابی که به تاریخ ایلام اضافه خواهد شد تا آیندگان، زمانی که تاریخ این سرزمین را مرور می‌کنند، بدانند در این واقعه و مصیبت عُظما، ایلام و ایلامی صاحب‌عزا بودند.

 

کتاب های مرتبط

نظر دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظرات

Document