شیرزنان پشت جبهه
نویسنده: rahyarAdmin
(16:03) 1402/03/22محمدرضا خراسانیزاده، در بین کتابهای چاپ شده از دوران پس از انقلاب و دفاع مقدس، استانهای غربی سهم بسیار کمی دارند. هرچند تعداد و حجم عملیات و درگیریها در جبهههای جنوب و خوزستان بیشتر از شهرهای غربی بوده است، اما در استانهای غربی نیز اتفاقات مختلفی رخ داده که با توجه به ویژگیهای خاص منطقهای و مردم آن شهر و روستاها، میتوانند روایتی متفاوت و خاص را از دوران پس از انقلاب و جنگ در آنها پیدا کرد. مانند کاری که سرکار زهره یزدانپناه قرهتپه در کتاب «دایکهکان ایستادهاند» انجام داده است. البته در کنار انتخاب جبهههای غرب کشور، ایشان یک قدم بزرگ نیز فراتر از کارهای معمول در حوزه تاریخ دوران مبارزات اول انقلاب و دفاع مقدس برداشتهاند و در پژوهش و اثر خود، به سراغ بانوان فعال در آن دوران رفتهاند. ایشان با سفر به چهار استان ایلام، کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی، ۵۳ بانو از بانوان فعال در پشت جبهه را پیدا کرده و نتیجه مصاحبه و گفتوگو با آنان، تبدیل به این کتاب شده است.
با توجه به اینکه شهرهای مرزی استانهای غربی کشور، از همان ابتدای پیروزی انقلاب درگیر گروهکهای مختلف از ضد انقلاب گرفته تا کومله و منافقین، بودهاند، در بیشتر روایتهای این کتاب فعالیتها یا رنجهایی از این بانوان در درگیری با این گروهکهایی که گاه جنایتهایشان شاید از صدام هم شدیدتر و بدتر بوده، دیده میشود. یعنی هنوز جنگ بین ایران و رژیم بعث عراق رسما شروع نشده بود که مردان و زنان این خطه درگیر شده بودند و با آغاز حمله صدام به ایران این درگیریها شدیدتر شده و زنان بسیاری به فعالیت در پشت جبهه مشغول میشوند. این فعالیتها شامل بخشهای مختلفی هستند که برخی تنها در یک زمینه و چند نفر در چند بخش همزمان مشغول به کار بودند.
منزل برخی از این بانوان محلی برای جمع شدن بقیه بود و نامشان در روایتهای بانوان هم استانیشان مدام تکرار میشود. این فعالیتها شامل کارهایی مانند پخت و پز برای رزمندگان، شستن پتوها و لباسهایی که از خط مقدم یا بیمارستانها برایشان میآمد، بافتن یا دوختن لباس، انجام کارهای غسل و کفن و دفن زنان شهید در بمبارانهای شهری، آموزش مطالب درسی به کودکان شهرهای جنگزده، شرکت در تشییع جنازه شهدا و سر زدن به خانواده شهدا و آرام کردن و تسلی دادن آنان و کارها و فعالیتهای بسیار دیگری که اگر این شیرزنان پشت جبههها نبودند قطعا در خطوط مقدم جنگی، رزمندگان به مشکلات بزرگی برمیخوردند. برخی از این راویان خودشان مادر یا همسر شهید هستند و به همین دلیل اگر در محله و شهرشان کسی شهید میشد، زودتر خودشان را به خانواده آن شهید میرساندند تا تسلایی باشند بر داغ جوانشان…
در خلال روایتها، گاه به نامهایی برمیخوریم که در پاورقی، مطلبی مبنی بر فوت آنها آمده است. کسانی که قطعا خاطرات زیادی برای گفتن داشتند اما در طول حیاتشان کسی برای جمع آوری این خاطرات ارزشمند سراغشان نرفته بود. این مسئله ارزش کار خانم یزدانپناه را بیش از پیش مشخص میکند که تا بیش از این فرصت از دست نرفته، این گنجینههای ارزشمند تاریخ انقلاب را پیدا کرده و پیش از فوتشان خاطراتشان را ثبت کردهاند. روایت برخی افراد ممکن است بیش از بیست صفحه باشد و روایت برخی تنها یک صفحه است اما در تمام این روایتها، رنجهای زیادی پنهان است؛ رنجها و سختیهایی که به صورت افسردگی و یا مقصر پنداشتن انقلاب بروز نکرده، بلکه در تلفیق با اعتقادات عمیق اسلامی و انقلابی، به حرکتهای بسیار عجیب در آن شرایط سخت تبدیل شده است که در شهرها و روستاها، جنبشهای خودجوش مردمی بسیاری را فعال کرده تا بتوانند بخشی از مشکلات و کمبودهای کشور را در شرایط جنگ و تحریم، حل کنند و در این راه بسیار موفق و اثرگذار بودند.
روایتها پر از اصطلاحات کردی است که شاید در ابتدا کمی مطالعه اثر را برای مخاطب غیر کرد سخت کند اما به واسطه توضیحات خوب در پاورقی، این اتفاق، باعث شیرینتر شدن مطالعه و همچنین ایجاد حس نزدیکی بیشتر در خواننده اثر نسبت به محیط رخ دادن این اتفاقات میشود./ منبع: ایبنا